تسخیر رودها (قرآن)قرآن کریم آیاتی از خود را به تسخیر طبیعت برای انسان اختصاص داده است. یکی ازآن موارد تسخیر رودهاست که آیاتی از قرآن برآن تصریح کرده. ۱ - هدف از تسخیر رودتسخیر رود ها، برای بهره مندی انسانها است. الله الذی... وسخر لکم الانهـر. خداوند همان کسی است که آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان، آبی نازل کرد و با آن، میوهها (ی مختلف) را برای روزی شما (از زمین) بیرون آورد و کشتیها را مسخر شما گردانید، تا بر صفحه دریا به فرمان او حرکت کنند و نهرها را (نیز) مسخر شما نمود و مقصود از" انهار" در جمله" سخر لکم الانهار" آبهای جاری است که در مکانهای مختلف زمین جریان دارد. و تسخیر" انهار" به این است که آنها را رام بشر کند، تا بشر برای آشامیدن و شستشو و بر طرف کردن کثافات و امثال آن، از آن بهره مند شود. و همچنین حیوان و نبات هم که باز مسخر آدمند، بوسیله آن برای بشر باقی بمانند. ۲ - تسخیر الهیخداوند، رام کننده رودها است. الله الذی... وسخر لکم الانهـر. خداوند همان کسی است... که نهرها را (نیز) مسخر شما نمود. بعد از آنکه داستان شریک قرار دادن برای خدا را از ناحیه مشرکین و اضلال و تهدید ایشان به آتش دوزخ را تمام نمود اینک در این آیه و دو آیه بعد، استدلال بر اختصاص ربوبیت برای خدای تعالی را ایراد میفرماید، و آن را از راه اختصاص تدبیر عام موجودات، از قبیل نظام خلقت و فرستادن آب از آسمان و بیرون کردن رزق از زمین و تسخیر دریاها (کشتیها) و نهرها و آفتاب و ماه، و شب و روز، به نتیجه میرساند، و سپس در آخر این سه آیه، به این معنا اشاره میکند که این نعمتها و میلیونها نعمت دیگری که از حد شمارش بیرون است همه از ناحیه خدای تعالی به انسانها داده شده. و همانطور که گفتیم بیانات این سوره همه در روشنایی دو اسم از اسامی خدای تعالی، یعنی اسم" عزیز" و" حمید" جریان مییابد. پس اینکه فرمود: " الله الذی خلق السماوات و الارض" در معنای این است که: بگوییم: خدای تعالی، تنها و یگانه رب عالم است نه اینهایی که شما برای او شریک قرار دادهاید. ۳ - نعمتی شایسته شکررام بودن رودها برای انسان، جلوهای از نعمتهای بی شمار خداوند و شایسته شکر و سپاس است. الله الذی... وسخر لکم الانهـر• ... وان تعدوا نعمت الله لا تحصوها ان الانسـن لظـلوم کفار. خداوند همان کسی است... که نهرها را (نیز) مسخر شما نمود. • و از هر چیزی که از او خواستید، به شما داد و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد! انسان، ستمگر و ناسپاس است! ۴ - شمار نعمتهای الهیراغب میگوید کلمه" احصاء" به معنای تحصیل با عدد و بدست آوردن با شماره است و در اصل از" حصا: ریگ" گرفته شده، چون عرب جاهلیت ، هر چیزی را میخواست بشمارد بوسیله ریگ میشمرد، هم چنان که ما با سرانگشت خود میشماریم در این جمله به این معنا اشاره شده که نعمتهای خدا از محدوده عدد و شماره بیرون است و در نتیجه انسان نمیتواند نعمتهایی را که خدای تعالی به او ارزانی داشته بشمارد. چگونه میتوان نعمتهای خدا را شمرد و حال آنکه عالم وجود با تمامی اجزاء و اوصاف و احوالش که همه به هم مرتبط و پیوستهاند و هر یک در دیگری اثر دارد و وجود یکی متوقف بر وجود دیگری است، نعمتهای خدا هستند، و این معنا قابل احصاء نیست. و شاید همین معنا باعث شده که نعمت را به لفظ مفرد بیاورد و بفرماید: " نعمة الله" چون هر چه در عالم وجود دارد نعمت او است، و در چنین موردی برای نشان دادن زیادی نعمت احتیاجی به جمع نیست چون هر چه با او برخورد میکنیم نعمت او است، البته مراد از" نعمة" جنس آن است که در نتیجه از نظر معنا با جمع فرقی نمیکند. ۵ - ناسپاسی انسان" ان الانسان لظلوم کفار" کفار - به فتح کاف به معنای کثیر الکفران است یعنی کسی که بسیار کفران میورزد بخود ستم میکند و شکر نعمتهای خدا را بجا نمیآورد و هم چنان کفران میکند تا آنکه کفران، کار او را به هلاکت و خسران منتهی میسازد، و ممکن است معنایش این باشد که به نعمتهای خدا زیاد ظلم میکند، یعنی شکرش را بجا نیاورده کفران میکند. این جمله با اینکه استینافی و مستقل است، مطالب قبلی را هم تاکید میکند، زیرا کسی که در گفتار ما پیرامون نعمتهای خدا و چگونگی دادن آنها به انسان تامل کند قطعا خواهد فهمید که انسان، بخاطر غفلتش از این همه نعمت ظلم به خودش نموده و نعمتهای خدا را کفران مینماید. ۶ - پانویس۷ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۸۵، برگرفته از مقاله «تسخیر رودها». ردههای این صفحه : تسخیر | موضوعات قرآنی
|